منم...دشنام پست آفرینش،نغمه ی ناجور...
... زندگی یک میزانسن متروک، با هزاران هزار بازیگر سال ها در سکوت و بعد از آن...مرگ من در سکانس پایانی "جواد نعمتی" بازم یه غزل قدیمی: ناخواسته ام...ولی به این اجبار قانعم! از برج زندگی به یک دیوار قانعم عابدشدن نه، شهرگی نه، اعتبار...نه از زور این زمان، به یک انکار قانعم من را چه به هدایت خط کش به راه راست؟! دور مکررم؛ به یک پرگار قانعم! عشق و من و هجوم یک اجبار لعنتی {یک عمر زندگی}* به یک دیدار قانعم هر پُک که زندگی بزند دود می شوم آدم نه...من به نقش یک سیگار قانعم! تصویر من در آینه ی محشرت خدا، دستان خالی و سر بر دار؟...قانعم! *مورد خطاب
نوشته شده در دوشنبه 92/10/2ساعت
11:0 عصر توسط مریم سیدی زاده نظرات ( ) |
Design By : Pichak |